برگشتن از سفر
وای خیلی خوب بود 5 روز کنار هم بودیم من و تو و بابا !!! از صبح تا شب تو هم خوشحال ! گاهی فکر می کنم چی می شد ما سه تایی همش پیش هم بودیم خوش می گذروندیم ، می خندیدیم ، بازی می کردیم .... وای صبح اسباب هایمان را جمع کردیم که راه بیوفتیم تو خوابت می اومد خوابیدی تو راه یکم غر زدی چون گرسنه ات بود چون جاده شلوغ بود بابا زیاد جایی نایستاد برای همین تو راه بهت غذا دادم بعدش خوابت بر د . وقتی رسیدیم خونه کلی با دیدن اسباب بازی هایت ذوق کردی ، قربونت برم که یادت می مونه وای اتاقتو که دیدی یه هه گفتی و خندیدی ! ولی خسته بودی و کلافه بردیمت حموم بعد از حموم زود خوابت برد&...
نویسنده :
مامی آزاده
11:41