رزرز، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

رز

اولین استخر

عزیزکم  اول بگم که هر روز داری بزرگتر تر می شی ، و شیرین تر ! من عاشقتم می پرستمت و خدا رو شکر می کنم   عزیزم گاهی اینقدر دلم می خواهدت که وقتی بغلت میکنم دلم می خواد فشارت بدم بخورمت !! ای وای مامان خشن !!! توت فرنگی من داری یواش یواش یک سالت میشه و من نمی خواهم این روزهای قشنگ بچگی تو تمام بشه! این هفته جمعه 2 تیر برای اولین بار رفتی استخر ! استخری که برایت خریدیم پسر عمه هات هم بود کلی بازی کردی و با گریه از توی استخر آوردیمت بیرون !!!آخه همش که نمی شه تو آب بود نمی دونم چرا عکس گرفتم ، فقط فیلم گرفتم ازت !   اینم چندتا عکس جدید از فرشته خوشگلم   این همون استخرته !!این ...
12 تير 1391

چند تا عکس ، یکم حرف !

خوشگلکم ، عزیزکم    وای مامی خیلی تنبله که چند روزه وبت و آپ نکرده !! ولی الان برات می نویسم عزیز خوشگلم ، می نویسم از اینکه هر روز داری تغییر می کنی ، کار های جدید می کنی و دل من و بابا رو آب می کنی !! دیگه ددد رو قشنگ می گی ، و میدونی چی می گی ، هر کی میگه ددد دستتو سوی در دراز می کنی ! عشقم ! تاتا رو می گی البته فقط تا ، ولی هنوز راه نمی ری ها من و مامی جون می بریمت !!! عاشقت هستی ، تند تند می ری انگار داری می دوی ، منم تند تند میگم تا تا تا ... تو می خندی ! به به هم می دونی چیه عزیزم ، اونم فقط یه به می گی ! پیشی هم که می بینی فقط بــــ، یه ب بزرگ  عاشق پیشی هستی ! قربونت برم م...
3 تير 1391

ده ماهگیت مبارک

ده ماه است که تو با منی و با وجودت من و زنده و امیدوار می کنی ! ده ماه هست که می فهمم زندگی ما شادی و عشقش دو برابر شده ! ده ماه هست که طعم زندگی را جور دیگری حس می کنم ، با یک طعم شیرین که وصف نا پذیر است ! ده ماه هست که من احساس می کنم توانا تر ، داناتر ، هوشیار تر ، مهربانتر، صبور تر ، شادتر شده ام ! ده ماه هست که من یه فرشته دارم !  یک فرشته که برق چشم هایش ، شیطنت نگاهش ، لمس تن نرمش ، صدای نازکش ، گریه معصومانه اش  دل من را می لرزاند و من را هر روز عاشق تر و عاشق تر می کند ! و اون فرشته تو هستی  یه گل رز  که به زندگی ما آمدی ، ده ماهگیت مبارک  ...
22 خرداد 1391

نحوه غذا خوردن !!!!!!!!!

این جا داری سیب زمینی می خوری عشق من !!! خودت با دست خودت  اینجا هم داری پوره سیب زمینی درست می کنی !!!!!!!!! همه سیب زمینی ها رو له کردی !!!!!!!! ...
22 خرداد 1391

عاشقتم

عشق من و بابا 16 خرداد1391 خدای من دیشب اومدی روی دل من خوابیدی و من عاشق این بودم که تو این کار و بکنی !!!!!!! دیشب وقت خواب گذاشتمت رو تخت خودمم هم کنارت که خوابت ببره ، اما همش غر می زدی ، این قدر غلت زدی تا یه جوری به من فهموندی که می خوام بیام بغلت منم که خوابیده بودم گذاشتمت رو شکمم ، همونجا آروم شدی و خوابت برد !!!!!!!   عاشق اینطوری خوابیدنت هستم ، قربونت برممممممممممممم خدایا شکرت   ...
17 خرداد 1391

سومین دندون!

وای گل خوشگل من !!! چهارشنبه 10 خرداد متوجه شدم که تو داری سومین دندونتو ( دندون بالا از راست ) در می آری !!!!!!!!! قربون دندون هات برم من ! عاشقتم !  مممنوم خدایا که رز من زیاد اذیت نشد برای دندون در اوردن ! ممنون ممنون ممنون    خوشگل من مواظب خودت خیـــــــــــــلـــــــــــــــی باش   ...
16 خرداد 1391

رفتیم خرید !!

گل رز زندگی ما ! امورز جمعه 91/3/12 است ، صبح می خواستیم بریم خونه مونو تو سوهانک سر بزنیم ، تو برای اولین بار سوار صندلی ماشسنت شدی ! خیلی متعجب بودی قربون اون تعجبت برم ! هیچی نمی گفتی ! ساکت اینور و اونورو نگاه می کردی !خلا صه رفتیم و برگشتیم و تو تو ماشین خوابت برد ! اومدیم خونه هم خواب بودی ! ناهارتو دیر خوردی و نگذاشتی ما بخوابیم ! کلا امروز شیطون شده بودی کلی ، وسط ما خوابیده بودی و هی یا منو می زدی یا بابا رو و می خندیدی ! قزبون اون خنده های نازت برم !  خلاصه بیخیال خواب شدیم و تصمیم گرفتیم بریم شهروند خرید با تو !!! بری اولین بار با هم می رفتیم من تو تو آغوشی گذاشتم ، البته شما نمی گ...
13 خرداد 1391

یه گپ کوچولو

عزیزکم من الان سر کارم و دلم تنگ شده برای تو خیلی ! سر کار من غیر از کارها خلاصه شده در صحبت با خاله های نی نی سایت در مورد شما فسقلی های آسمانی ! و چه لذتی داره ! باورم نمیشه که همه زندگیم تو شدی ! صبح خوابیدنتو تماشا می کنم که چه ناز و معصوم خوابیدی ! منو ببخش که مجبورم بیدارت کنم و برم سر کار ! ولی خدا را صد هزار مرتبه شکر که مامی عزیزم هست و تو پیش مامی جونت می مونی ! عزیزم دارم لحظه لحظه بزرگ شدنتو می بینم ، لمس می کنم ولی چه زود داری بزرگ می شی ! باورم نمیشه 3 ماه دیگه تولد یکسالگیته ! و من هنوز متعجب هستم که تو فرشته ناز ، دختر منی ! من که هنوز احساس می کنم بچه ام ، دختر مامانم که هنوز دست کوچی...
9 خرداد 1391

یه گردش و یه به به !!!!!!!!

امروز اول خرداد 1391 من بعد از کار با مامی جون تصمیم گرفتیم بریم یکم گردش پارک. ساعت 6 رفتیم پارک نزدیک خونه مامی اینها خیلی وقت بود نرفته بودیم بیرون از وقتی از شمال اومدیم . عزیزم تو دوباره متعجب از دیدن دنیای بیرون ! با تعجب ماشین های پر سرو صدا رو نگاه می کردی ! آدم های جور وا جور ! دلم می خواد بشینم فقط نگاهت کنم ، دلم میخواد ساعتها بشینم و به صورت ماهت نگاه کنم ، دنبال چشمهای کنجکاوت نگاه کنم ، عاشق نگاه معصومانت هستم ! خدایا تو چی خلق کردی ، یه فرشته با نگاهی معصوم ، نگاهی که هزاران بار شایسته نگاه کردن است و تشکر از تو خدایا ! خدایا تو زندگی مارا با این فرشته ات دگرگون کردی ، با تمام وجودم هزاران بار از تو ت...
2 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رز می باشد