واکسن 18 ماهگی
واییی یک هفته است من استرس دارم و عصبی هستم
می دونی چرا !؟! چون می خواهیم واکسن 18 ماهگی بزنی !!
تو وب لاگ ها و اینرنت و دوستان خوندم و شنیدم که واکسن سختی بچه کلی تب می کنه ، بد میشه ، کلا نابود !!!!!!!!!!!
وای با کلی استرس 24 بهمن سه شنبه صبح با بابا رفتیم خونه مامی جون و پدر جون ما رو برد پاستور ، اولش مثل یه دختر خوب و آروم نشسته بودی قربونت برم خیلی آروم بودی
بعد که نوبت ما بود رفتیم تو تا خانم قطره فلج اطفال ریخت تو دهنت، گریه اات شروع شد ، هی خانم رو نگاه می کردی بر می گشتی سرتو می گذاشتی تو بغل من و گریه می کردی !!!!!!11
قربونت برم واکسن سه گان ه رو که تو پات زد که دیگه هیچی !!!!!!!!!!
وایییییییی قربونت برم یه آبنبات دادم بهت یکم آروم شد یدیگه بعد که اومدیم خونه خوابیدی، وای ولی بعد که بیدار شدی کلا غر غرو شده بودی
هر کاریو نمی گذاشتم انجام بدی منو می زدی !!!!!!!!!! تو زدن !!!!!!!! خیلی عجیب بود
خلاصه فرداش هم مامی جون اومد خونه ما مثلا به من کمک کنه !! ولی تو اصلا با من قهر بودی ، بزور شیر می خوردی!!
همش سر من جیغ می زدی ، با من هیجا نمی اومدی
وای امان از دادن استامینوفن بهت اینقدر جیغ می زدی !!!
خلاصه خدا رو شکر فقط 1.5 تب کردی فقط یک شب ، خیلی خیلی اون جوری که خونده بودم اذیت نکردی و فکر کنم اذیت نشدی
ولی کلا با من قهر کرده بودی !!!
امروز که 5 شنبه است یکم داری دوباره با هام دوست می شی !
قربونت برم عزیزم ، آخه مجبور بودیم اینکار و بکنیم برای سلامتی خودت !
بمیرم که چقدر تو این دو روز گریه کردی
دوستت دارم